خانواده ی مهربونم
پسر گلم گفتم که یخورده مامان حال ندار بود .پس به سفارش آنا جون قرار شد زودتر برم مشهد پیش آنا جون. تو اولین مسافرتتو اونم از نوع هوایی تو دل مامان انجام دادی. خدا رو شکر نی نی خوبی بودی و مامانو اذیت نکردی. توی فرودگاه آناجونو پدر جون و مادر جونو پدر جون اومده بودن به استقبالمون.خیلی خوشحال شدم . اولین چیزی که آنا جون بمن گفتن این بود که واااای چقدر دماغت گنده شده .!! وقتی رسیدیم خونه حسابی شوکه شدم. آنا جون طفلی کلی برات خرید کرده بودن.نصف اتاق پر بود از وسایلت .سرویس کامل کالسکه و روروک و ..... خاله جونم میگفت هر روز میاد یکی از لباسای تو رو توی کالسکه مینشونه و دور خونه میچرخونه و باهات حرف میزنه. همه خیلی ذوق داشتن ...
نویسنده :
مامان نسرین
2:23